کتابچهی املاک وقفی و خالصه و اربابی ایران
پیش از آنکه به غرض اصلی از تحریر این مقاله که ذکر موقوفات مندرج در کتابچه ی مورد اشاره است بپردازیم تمهید مقدمه مختصری را ضروری میدانیم، بدین بیان که بر این زمین مسکن و مأوای آدمیان و دیگر جانداران و محل رویش رستنیها از دانه و گیاه «حبا و نباتا»(1)
که به حکم «خلق السموات و الارض»(2)آفریدهی خالق منان است و دانش جدید آن را بخش جدا شده از خورشید مخلوق ربالعالمین میداند، حوادث بسیار از نرم و درشت گذشته است
از رویدادهای طبیعی چون زلزله و سیل و آتشفشان و صاعقه و طوفان که بگذریم به حوادثی میرسیم که آدمی، این مخلوق از خاک برآمده «خلقکم من طین»(3)و در خاک شونده (4)، گاه آن را که آفرینندهی جهان جایگاه آسایش «نجعل الارض مهادا»(5)
قرارداده، موهبتی مغتنم نشمرده و به پیروی از خوی حیوانی خود به جایگاه وحشت و اضطراب و هول و هراس مبدل ساخته و محل جنگ و خونریزی و غارت ویرانسازی گردانیده و سود خویش را در زیان دیگران دیده است.
و زمانی نیز به پیروی از فرشتهخویی خویش به ایجاد بناها و سرسبز چمنها و دلکش بوستانها و باصفا گلستانها، پرداخته و مظاهری باشکوه و چشمنواز و پرصفا و طراوت، مأمن پرندگان خوشآواز و دامهای سودرسان ساخته و به آبادسازی کوشیده و از ویرانسازی تن زده و آسایش خویش را در راحت خلق دیده و عبادت و شکر خالق را در خدمت مردمان یافته است.
از بخشش مال و صرف وقت به هیچ روی دریغ نورزیده است و در میانه نیکوتر تدبیری که در امور خیر اندیشیده و مفیدتر از اطعام و نذر و دیگر امور عامالمنفعه تشخیص داده است «حبس عین و تسبیل ثمره» یعنی وقف بوده است، اعم از وقف عام و وقف خاص.
در این بحث نیازی به ذکر تاریخچهی وقف نیست تا سخن به درازا کشیده نشود و نیز به نوع تملکها و تصرفها که در زمین با عناوین مختلف در طول تاریخ، خاصه در دوران اسلامی معمول بوده است و نحوهی بهرهبرداری از آنها و تشکیلاتی که برای ادارهی هر نوع تملک مقرر بوده است نمیپردازیم.
مراجعه به کتابهایی که در این مسائل تألیف شدهاند و از آن جمله «تذکرةالملوک» سمیعاست که کیفیت بهرهبرداری از املاک خاصه و املاک دیوانی یا ممالک را به خوبی شرح میدهد راهنمای محققان تواند بود و نیز «دستورالملوک» تألیف رفیعا.
آنچه مسلم است در هر دوره ضوابطی خاص برای ادارهی امور و جمعآوری درآمد املاک اعم از وقفی یا خاصه و یا اربابی وجود داشته و مستوفیانی در هر ناحیه این امور را بررسی و سامان میدادهاند.
در دوران محمد شاه قاجار (1250 تا 1264 قمری) اقدامی برای تهیهی آماری از این سه نوع ملک و نیز املاک مخروبه و معدوم گشته در تمام ایران جز سیستان و بلوچستان (که لابد دشواری مراجعه داشته است) توسط مستوفیان هر محل زیر نظر مستوفیالممالک صورت گرفته واز مجموع، کتابچهای ترتیب دادهاند و مقدمهای که نقل خواهیم کرد بر آن نوشته و آن را دستور عمل مأموران دیوانی قرار دادهاند.
اینجا به عنوان نمونه، بخشی را که مربوط به شهرستان قزوین و توابع آن است نقل میکنیم و از میانه به آنچه وقفی و مربوط به بحث ماست بسنده مینماییم، با توضیحات لازم در پایان مقال.
امید که روزی تمام کتابچه با توضیحات لازم چاپ شود و در دسترس پژوهندگان قرار گیرد.
از این کتابچه که در تصرف مالک خصوصیست نسخهای سابقا در کتابخانهی وزارت دارایی بود که احتمالا به ادارهی بیوتات کاخ گلستان باید منتقل شده باشد. عکس صفحهای از آن و نیز صفحهای از کتابچهی اصلی را در پایان این مقال آوردهایم.
اینک مقدمهی کتابچه و سپس بخش موقوفات قزوین با توضیحات:
حمد بیمنتها و خالصه ثنای بیریب و ریا، وقف حضرت کبریایی است، جل شأنه و عظمت شوکته، که مواقف با لطایف ریاض خاصه و املاک خالصهی جنت و سرای آخرت را به فحوای «انا اخلصناهم بخالصة ذکری الدار»(6)مقام مؤمنان شریعت شعار فرمود.
و محصول سلام و صلوات زاکیات و تحیات عنبرین نفحات نثار روان پاک و مرقد تابناک دیباچهی دفتر آفرینش، طغرای نامهی دانش و بینش، شاهنشاه انبیا، محمد مصطفی، علیه آلاف التحیة و الثناء. که علم افتخار و اعتلا را از امالقری (7)الی سدرة المنتهی (8)برافراشت،
و بر امام حق و وصی مطلق، غضنفر سالب علی بن ابیطالب و بر اولاد امجاد ایشان که اقطاع کرامت را مالک و منهاج طریقت و حقیقت را سالکند.
اما بعد در این عهد همایون و عصر خجسته و میمون که بساط اریکهی خلافت و بسیط ایوان سلطنت عظمی به طراز وجود فایضالجود خسروی آراسته است که اقطاع و اصقاع عالم را به شمول مکرمت کامله و نور معدلت شامله از ظلم و اعتساف پیراسته و به عدل و انصاف آراسته داشته،
و هو السلطان الاعظم و الخاقان الاکرم، حامی الانام، حارس ثغور الاسلام، قهرمان الماء، و الطین، ظل الله فی الارضین، السلطان بن السلطان ابن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان محمد شاه غازی، ادام الله ایام دولته القاهرة، جناب مستطاب جلالت نصاب مشیرالملة و مشارالدولة، مقدم ارکان الدین، معین الاسلام و المسلمین، غوث الاعظم حاج میرزا آقاسی دام اجلاله، که ضمیرش مهبط (9)انوار الهی و روانش محط (10)فیوضات نامتناهی است،
آنکه نظرش چون ضمیرش پاک و ضمیرش مانند نظر تابناک، حاوی مرتبتین معرفت و اجلال و صاعهی (11)درجتین کرامت و اکمال، تأییداتش حقانی و اوامرش الهام ربانی «قد قیل فی ید موسی لمعة و سناء - منها لقد خرت الاشخاص النظر - انی رأیت برأی العین فی یده - لیس الشهادة فی الاحکام کالخبر» (12)
به جهت استحکام قواعد دولت ابد مدت به مقتضای رای رزین و فکر دوربین، برای هر قسمتی از اعمال دخل و خرج ممالک محروسهی ایران کتابچهی مفصل، خالی از ریب و خلل پرداخت.
از آن جمله در اسانید خالصه جات دیوان قضا توأمان و موقوفات اماکن شرافت بنیان، که به مرور دهور و اعصار اختلال و اختلاف کلی واقع شده بود، اشارت عالی شد که امنای دفترخانهی همایون در آن باب نیز از روی حقیقت غوررسی و امعان نظر نموده، ثبت قدیم دفاتر سلاطین ماضیه را، انار الله برهانهم،
با عمل مباشرین امور دیوانی که در این عصر همایون معمول و متداول است تطبیق و موازنه نمایند و کتابچهی بیعیب، خالص از شک و ریب، که در صحت آن متفق الآراء باشند نوشته، به امهار معتبرهی خود ممهور سازند، که آن را در خزانهی عامره محفوظ و مصون دارند،
که عندالضروره بدان رجوع نموده در املاک خالصه و وقفی حیف و میل واقع نشود، و املاک اربابی رعایا و سایرین داخل خالصه و موقوفات نگردد و بدان واسطه ارباب غرض را مجال اشتباه نماند و حق در دست «من له الحق» برقرار باشد.
حسب الفرمایش بندگان ذی شوکت و شأن به لوازم اتمام این خدمت نمایان پرداخته و در هذه السنهی میمونهی توشقان ئیل خیریت دلیل، مطابق سنه یک هزار و دویست و پنجاه و نه هجری از امداد فیوضات ظاهری و باطنی آن جناب به تحقیق شایسته و استحضار کافی مع اتفاق الآراء و اجماع الامناء به اتمام و اختتام رسید. و السلام.
نسخه ی کتابچه اسامی خالصه جات و اربابی ایران...
توضیح: این کتابچه جمعا صد و چهل و هشت ورق، یعنی دویست و نود و شش صفحه دارد با جلد مخمل آبی ضربی و کاغذ آبی رنگ آهار مهره با علامت شیر و خورشید روی برخی از صفحات آن در متن بالای صفحه.
در پشت کتابچه نوشته شده است:
«صورت دستخط مرحوم محمد شاه رضوان جایگاه»
«خالصهی قدیم که در دفترها ثبت است، خالصه است به قدر رقبه و به اربابی معمول نشده، همیشه باید خالصه باشد.»
«خالصهی قدیم که به اربابی معمول شده و میشود. باز بشود».
«ضبطیهای آقا محمد شاه(13)و خاقان مغفور(14)که ورثهی معین دارد، اربابی است که حقالارض باید به صاحبان ده بدهند.»
«خالصه که در دفترهاست ثابت نیست. اگر مدعی درست دارد ملک اربابی است.» در صفحه اول نوشته شده است:
«صورت املاک خاصه اعلی حضرت اقدس عالم پناه، از بابت املاک موروثی و ابتیاعی که در هذه السنهی توشقان ئیل، سنهی یک هزار و دویست و پنجاه و نه معین شده.
فهرست اول، املاک ابتیاعی و احداثی و موروثی...»
توضیح: در این فهرست ابتدا از مملکت آذربایجان و دارالسلطنهی تبریز کرده است
به ترتیب: «بلده... عمارت... بیوتات... باغات... بلوکات... محال... محال... محال...»
در کتابچه، بعد از آذربایجان و تبریز به خوی پرداخته شده است، از مزرعه و قریه (دو صفحه)؛ آنگاه به خراسان و استراباد، از قراء و محال با ذکر حقابه و محال و ولایات، چون بار فروشه و ساری (سه صفحه)؛ بعد ذکر دارالسلطنهی اصفهان و توابع: چهارمحال، سمیرم و غیره شده است (چهار صفحه و نیم)؛
سپس از طهران سخن رفته و بلوکات و توابع و عمارات و بیوتات و باغات و متعلقات از حمامات و قنوات (پنج صفحه)؛ بعد دو صفحه شرح جمعآوری صورت املاک خالصه و وقفی و اربابی رعایا و سایرین است؛ سپس از آذربایجان و دارالارشاد اردبیل و مشکین یاد شده (شش صفحه)؛ بعد ارومی (یک صفحه و نیم)؛
بناب روضه (دو صفحه و نیم)؛ پهنا باد و لال دشت انزل (نیم صفحه)؛ دارالسلطنهی تبریز و بلوکات و توابع: ارونق، الان براغوش، انزاب، اوجان، بدوستان، خانمرود، سها، دهخوارقان، رودقات، زنوز، سروصحرا، مرند، موضعخان، مهرانرود، دیدهر (بیست و چهار صفحه)؛ دارالصفای خوی (نیم صفحه)؛ سراب و گرمرود و هشترود و مراغه (جمعا یازده صفحه و نیم)؛ خراسان (نه صفحه)؛ کرمان (شش صفحه)؛ دارالمرز مازندران (دوازده صفحه)؛ عراق.
اصفهان (شصت و دو صفحه)؛ بروجرد (هشت صفحه)؛ خمسه و طارمین و زنجان (هفت صفحه)؛ خوزستان (چهار صفحه)؛ ساوه وزرند (چهار صفحه)؛ سلطانآباد و کزاز و توابع (پنج صفحه)؛ دارالخلافهی طهران و بلوکات تابعه (بیست و شش صفحه)؛ قزوین (چهارده صفحه)؛ همدان، تویسرکان، ملایر (نه صفحه)؛ دارالایمان قم (هفت صفحه)؛ دارالمؤمنین کاشان (نه صفحه)؛ کرمانشاهان (سه صفحه و نیم)؛ گلپایگان و کمره و نهاوند (سه صفحه و نیم)؛ دارالعباده یزد (چهار صفحه).»
توضیح: در قسمت آذربایجان، بخش اردبیل، کنار صفحه نوشته شده است:
«خالصه و موقوفات دارالارشاد اردبیل مطابق ثبت دفتر نادرشاهی است و تعیین خالصه و اربابی و معدومالاثر و مخروبه موافق تشخیص و استحضار جناب صدرالممالک (15)است.و محل مهر مرحوم میرزا موسی (16)محل مهر مرحوم میرزا حسن مستوفی الممالک (17).
در محال گرمرود نوشته است:
«خالصه و موقوفات محال گرمرود مطابق ثبت دفتر نادرشاهی نسخهی ممیزی عالیجاه میرزا حبیبالله شقاقی است
و تشخیص مخروبه و معدومالاثر موافق قلمداد میرزا فتاح مستوفی گرمرود است (18)که حال معمول است.
محل مهر میرزا موسی.، محل مهر میرزا حسن مستوفیالممالک.»
در پایان شرح مربوط به فارس نوشته شده است:
«چون در دفترخانهی مبارکه از زمان خاقان شهید الی الان جزء جمع خالصه فارس نبود و این اوقات که حسبالامر همایون شاهنشاهی مستوفیان عظام مشغول تشخیص خالصه بودند، حساب دیوانی مملکت فارس در عهده بندهی درگاه بود و بعض خالصهی فارس را هم سهم فدوی قرار دادهاند،
لهذا از روی دفتر نادرشاهی و سررشته و تصدیق عالیجاهان میرزا عابد و میرزا محمد علی و میرزا بزرگ و میرزا یوسف مستوفیان فارس و استحضار عالیجاه میرزا مهدی مستوفی اصفهانی، که در ایام نواب فریدون میرزا (19)سررشتهدار بود، نوشته شد. شهر رمضان 1259 [هجری قمری]، مرحوم میرزا موسی. (16)»
در این کتابچه چیزی دربارهی سیستان و بلوچستان نوشته نشده است.
اینجا بخشی را که مربوط به دارالسلطنه قزوین است انتخاب و موارد وقفی آن را که تناسبی با مجلهی میراث جاویدان دارد، نقل میکنیم. امید که روزی تمام کتابچه به زیور طبع آراسته گردد چه مندرجات آن از جهات مختلف در خور توجه و استفاده است و روشنگر نکاتی است جالب که محققان را سودمندیها تواند داد (20).
بلده [شهر قزوین]
به خالصه و وقف معمول است:
باغات وقفی مسجد جامع.
باغ دارالشفا که در نسخهجات قدیم باغات نوشته شده بود و حال یک قطعه باغ است که به وقف عمل میشود(21).
بلوکات
1) بلوک اقبال:
قریهی بیدستان که در نسخهی قدیم خالصه نوشته بودند حال به اسم موقوفات شیخ صفی معمول است. بالتمام؛ قریهی دستجرد که در نسخهی قدیم خالصه نوشته بودند، حال به اسم موقوفات شاه نجف معمول است به انضمام باغات. بالتمام. قریهی عبدالکریم آباد که در نسخهی قدیم خالصه نوشته بودند
و حال هم [به اسم] موقوفات شاه نجف معمول است و مخروبه است. بالتمام.
رودخانهی انزک وادی(22)
که در قدیم مزرعهی انزک وادی نوشته بودند، مدار آن چهل هنگام نوشته بود. در سه روز اول مال دولتخانه بوده، که در این دولت آب مزبور وقف محلات شهر شده است.
2) بلوک خررود.
3) بلوک ابهررود.
4) بلوک بشاریات:
موقوفات تصرفی اشخاص مفصله:
قریهی سالانک که به اسم موقوفات قافلهباشی است و در تصرف حاج سید تقی است. بالتمام.
قریهی فخرآباد که وقف اولادست و در تصرف اولاد واقف است.
قریهی گلشنآباد، که حال مزرعهی گلشن آباد است و از جمله موقوفات میرزا شرف جهان است و در تصرف اولاد اوست. قریهی گلیذور(23)که وقف طلاب است. بالتمام.
قریهی بیرنودر. بالتمام.
5) بلوک دشتی:
قریهی شارد(24)که در نسخهجات قدیم خالصه نوشته بودند. خاقان مغفور وقف مسجد سلطانی قزوین و قنوات خیابان کرده بالتمام.قریهی کچله جردکه در نسخهی قدیم خالصه نوشته بودند و حال هم موقوفات بقعهی شاهزاده حسین معمول است. دودانگ.
6) بلوک رامند....
7) بلوک زهرا....
8) بلوک قهپایه....
9) بلوک فشکل دره:
10) بلوک قاقزان:
قریهی آشتجین که در نسخهی قدیم خالصه نوشته بودند، اما حال به اسم موقوفات مدرسهی حیدریه است. بالتمام. قریهی دستجرد که در نسخهی قدیم خالصه نوشته بودند و حال به اسم موقوفات شیخ صفی معمول است، چهارده زوج. شش سهم و نیم.قریهی شیداسفان(25)که در نسخهی قدیم خالصه نوشته بودند، حال به اسم موقوفات مدرسهیالتفاتیه معمول است. بالتمام. قریهی شنازند که در نسخهی قدیم خالصه نوشته بودند و حال به اسم موقوفات مدرسهی التفاتیه معمول است. بالتمام. قریهی بشر. یک دانگ.
قریهی کندر که در نسخهی قدیم خالصه نوشته بودند، حال به اسم موقوفات قنات خمارتاش معمول است. یک دانگ.
11) بلوک الموت:
قریه
ی شاه کندی که موقوفات جناب امام [رضا] علیهالسلام است.
12) بلوک رودبار:
قریهی هریان که حال به اسم موقوفات مدرسهی التفاتیه معمول است. بالتمام.قریهی چگاب که حال به اسم موقوفات شیخ صفی معمول است. بالتمام.
پی نوشت:
1- قسمتی از آیهی 15 سورهی نبأ. قرآن کریم.
2- قسمتی از آیهی 1 سورهی انعام. قرآن کریم.
3- قسمتی از آیهی 2 سورهی انعام. قرآن کریم.
4- به قول خیام:
پایان سخن نگر که ما را چه رسید
از خاک برآمدیم و در خاک شدیم.
5- قسمتی از آیهی 6 سورهی نبأ قرآن کریم.
6- آیهی 46 از سورهی ص. قرآن کریم.
7- امالقری، مکه معظمه.
8- سدرةالمنتهی، درختی در آسمان هفتم مذکور در سورهیالنجم آیهی 14. قرآن کریم.
9- مهبط، جای فرود آمدن.
10- محط، فرود آمدنگاه.
11- صاعه، صاع، پیمانه که بر آن احکام مسلمانان از کفاره و فطریه دایر و جاری است.
12- طی عبارات اخیر که احتمالا منظوم نیز هست توجه به آیات 17 و 143 سورهی 7 اعراف و آیهی 22 سورهی 20 طه و آیهی 133 سورهی 26 شوری و آیهی 12 سورهی 27 نحل و آیهی 32 سورهی 28 قصص شده است.
13- مراد، آقا محمد خان مؤسس سلسله قاجاریه مقتول در سال 1212 هجری قمری است در قفقاز قلعهی شوشی.
14- مراد فتحعلی شاه قاجار (1212 تا 1250 هجری قمری) است.
15- صدرالممالک، میرزا نصرالله اردبیلی، وی پس از کشته شدن قائم مقام مانند برخی دیگر از رجال وقت داوطلب مقام صدرات شد. در سال 1261 هجری حکومت قم را داشت. (رجال بامداد، ج 2، ص 205 و 376 (.
16- میرزا موسی تفرشی متولد 1198 هجری پسر میرزا ابوالقاسم و پدر میرزا عیسی وزیر و سید عیدالله خان انتظامالسلطنه است. هنگام ولیعهدی ناصرالدین شاه (1263 قمری) درتبریز مستوفی کل بود و از حاضران در مجلس محاکمهی باب در 1264 هجری و در 1269 پیشکاری اسکندر میرزا پسر ششم عباس میرزا را در حکومت قزوین داشت و در سفرهای داخلی ناصرالدین شاه حاکم تهران و وزیر معینالدین میرزا ولیعهد اول شاه بود و از آن زمان معروف به «وزیر» گردید. میرزا موسی در 1282 قمری در سن هشتاد و چهار سالگی درگذشته است. (رجال بامداد، ج 4، ص 164).
17- میرزا حسن مستوفی الممالک پسر میرزا کاظم، پسر آقا محسن آشتیانی و پدر میرزا یوسف مستوفی الممالک متولد 1194 قمری است. در زمان سلطنت فتحعلی شاه و محمد شاه مستوفی الممالک بود. در 1261 هجری در گذشته است.
18- میرزا فتاح گرمرودی فرزند ملانجفقلی متوفی به سال 1263 قمری در بهبهان و مدفون در شیرازست. سفرنامهای به اروپا و سه رسالهی نشر چهار فصل و شبنامه و سفرنامه ممسنی از اوست، که به کوشش فتاحی در تهران به سال 1347 شمسی طبع و نشر شده است.
19- فریدون میرزا فرزند پنجم عباس میرزا نایبالسلطنه است. مقارن مرگ عباس میرزا به نایب از او حاکم آذربایجان بود با پیشکاری محمد خان امیر نظام زنگنه و پس از مرگ فتحعلی شاه (1250 قمری) در همین سمت از جانب برادر خود محمد شاه با لقب نایب الایاله باقی ماند. در سال 1252 قمری به حکومت فارس رفت و چهار سال در آن سمت بود. در سال 1270 قمری والی خراسان شد و این هنگام بود که خان خیوه محمد زمان خان به ایران تاخت و در سرخس شکست خورد و کشته شد و برادر او را به دستور فریدون میرزا به پایتخت فرستادند و سروش اصفهانی قصیدهای در این باره سرود که با این بیت آغاز میگردد:
افسر خوارزمشه که سود به کیوان
با سرش آمد در این مبارک ایوان
(دیوان سروش، به اهتمام دکتر محجوب ص 496)
فریدون میرزا به سال 1272 هجری قمری در مشهد در گذشته است. (تاریخ عضدی، به اهتمام دکتر نوایی، ص 283).
20- سابقا در کتابخانهی وزارت دارایی نسخهای تحت عنوان «کتابچهی خالصه و موقوفات و املاک انتقالی دیوان اعلی سوای خالصه جاتی که از قدیمالایام الی حال به اربابی معمول میباشند و خالصهجات معدوم و مخروبه» وجود داشت که با اندک اختلافی در هر بلوک از روی همان نسخهی دوره محمد شاهی نوشته شده بود و ممکن است در حال حاضر مانند دیگر نسخههای آن کتابخانه به ادارهی بیوتات در کاخ گلستان منتقل شده باشد.
21- این باغ در محلهی دارالشفاء در غرب خیابان پیغمبریه و در انتهای کوچهی مقابل گراند هتل قزوین واقع و تا سال 1315 شمسی دایر و درختان آلبالوی فراوان داشت. در این سال قسمت شرقی آن را متولی وقت (مرحوم میرزا ابوتراب دارالشفایی) به شهرداری و ارباب برزوی مهرشاهی صاحب گراند هتل قزوین فروخت و آنان کارخانهی برقی آنجا احداث کردند که چند سال دایر بود. پس از برچیده شدن کارخانه، قسمت شمالی آن باغ را به افرادی فروختند و خانه ای چند آنجا ساخته شد و قسمتی از محل کارخانه گردشگاه عمومی گردید. سپس میان آن گردشگاه و خانههای احداثی راهی به سوی جلوخان شرقی مسجدشاه (مسجدالنبی) گشودند که در فاصله خانهی مرحوم حاج ملا عبدالوهاب اولین متولی مسجدالنبی نیز بدان سبب تخریب گردید.
22- صحیح ارنزک وادی یعنی رودخانهی ارنزک است که بهار آب است و در شرق شهر جریان مییابد.
23- مرحوم میرزا عبدالعلی نیای علامهی قزوینی کدخدای این آبادی بوده است.
24- نام دیگر آن لهارد است.
25- صورت صحیح نام آن قریه شید اصفهان است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}