مقدمه
به نام واقف بر سرائر
پیش از آنکه به غرض اصلی از تحریر این مقاله که ذکر موقوفات مندرج در کتابچه ‏ی مورد اشاره است بپردازیم تمهید مقدمه مختصری را ضروری می‏دانیم، بدین بیان که بر این زمین مسکن و مأوای آدمیان و دیگر جانداران و محل رویش رستنیها از دانه و گیاه «حبا و نباتا»(1)

که به حکم «خلق السموات و الارض»(2)آفریده‏ی خالق منان است و دانش جدید آن را بخش جدا شده از خورشید مخلوق رب‏العالمین می‏داند، حوادث بسیار از نرم و درشت گذشته است

از رویدادهای طبیعی چون زلزله و سیل و آتشفشان و صاعقه و طوفان که بگذریم به حوادثی می‏رسیم که آدمی، این مخلوق از خاک برآمده «خلقکم من طین»(3)و در خاک شونده (4)، گاه آن را که آفریننده‏ی جهان جایگاه آسایش «نجعل الارض مهادا»(5)

قرارداده، موهبتی مغتنم نشمرده و به پیروی از خوی حیوانی خود به جایگاه وحشت و اضطراب و هول و هراس مبدل ساخته و محل جنگ و خونریزی و غارت ویرانسازی گردانیده و سود خویش را در زیان دیگران دیده است.

و زمانی نیز به پیروی از فرشته‏خویی خویش به ایجاد بناها و سرسبز چمن‏ها و دلکش بوستان‏ها و باصفا گلستان‏ها، پرداخته و مظاهری باشکوه و چشمنواز و پرصفا و طراوت، مأمن پرندگان خوش‏آواز و دامهای سودرسان ساخته و به آبادسازی کوشیده و از ویرانسازی تن زده و آسایش خویش را در راحت خلق دیده و عبادت و شکر خالق را در خدمت مردمان یافته است.

از بخشش مال و صرف وقت به هیچ روی دریغ نورزیده است و در میانه نیکوتر تدبیری که در امور خیر اندیشیده و مفیدتر از اطعام و نذر و دیگر امور عام‏المنفعه تشخیص داده است «حبس عین و تسبیل ثمره» یعنی وقف بوده است، اعم از وقف عام و وقف خاص.

در این بحث نیازی به ذکر تاریخچه‏ی وقف نیست تا سخن به درازا کشیده نشود و نیز به نوع تملک‏ها و تصرف‏ها که در زمین با عناوین مختلف در طول تاریخ، خاصه در دوران اسلامی معمول بوده است و نحوه‏ی بهره‏برداری از آنها و تشکیلاتی که برای اداره‏ی هر نوع تملک مقرر بوده است نمی‏پردازیم.

مراجعه به کتابهایی که در این مسائل تألیف شده‏اند و از آن جمله «تذکرةالملوک» سمیعاست که کیفیت بهره‏برداری از املاک خاصه و املاک دیوانی یا ممالک را به خوبی شرح می‏دهد راهنمای محققان تواند بود و نیز «دستورالملوک» تألیف رفیعا.

آنچه مسلم است در هر دوره ضوابطی خاص برای اداره‏ی امور و جمع‏آوری درآمد املاک اعم از وقفی یا خاصه و یا اربابی وجود داشته و مستوفیانی در هر ناحیه این امور را بررسی و سامان می‏داده‏اند.

در دوران محمد شاه قاجار (1250 تا 1264 قمری) اقدامی برای تهیه‏ی آماری از این سه نوع ملک و نیز املاک مخروبه و معدوم گشته در تمام ایران جز سیستان و بلوچستان (که لابد دشواری مراجعه داشته است) توسط مستوفیان هر محل زیر نظر مستوفی‏الممالک صورت گرفته واز مجموع، کتابچه‏ای ترتیب داده‏اند و مقدمه‏ای که نقل خواهیم کرد بر آن نوشته و آن را دستور عمل مأموران دیوانی قرار داده‏اند.

اینجا به عنوان نمونه، بخشی را که مربوط به شهرستان قزوین و توابع آن است نقل می‏کنیم و از میانه به آنچه وقفی و مربوط به بحث ماست بسنده می‏نماییم، با توضیحات لازم در پایان مقال.
امید که روزی تمام کتابچه با توضیحات لازم چاپ شود و در دسترس پژوهندگان قرار گیرد.

از این کتابچه که در تصرف مالک خصوصیست نسخه‏ای سابقا در کتابخانه‏ی وزارت دارایی بود که احتمالا به اداره‏ی بیوتات کاخ گلستان باید منتقل شده باشد. عکس صفحه‏ای از آن و نیز صفحه‏ای از کتابچه‏ی اصلی را در پایان این مقال آورده‏ایم.

اینک مقدمه‏ی کتابچه و سپس بخش موقوفات قزوین با توضیحات:


 

بسم الله الرحمن الرحیم
حمد بی‏منتها و خالصه ثنای بی‏ریب و ریا، وقف حضرت کبریایی است، جل شأنه و عظمت شوکته، که مواقف با لطایف ریاض خاصه و املاک خالصه‏ی جنت و سرای آخرت را به فحوای «انا اخلصناهم بخالصة ذکری الدار»(6)مقام مؤمنان شریعت شعار فرمود.

و محصول سلام و صلوات زاکیات و تحیات عنبرین نفحات نثار روان پاک و مرقد تابناک دیباچه‏ی دفتر آفرینش، طغرای نامه‏ی دانش و بینش، شاهنشاه انبیا، محمد مصطفی، علیه آلاف التحیة و الثناء. که علم افتخار و اعتلا را از ام‏القری (7)الی سدرة المنتهی (8)برافراشت،



و بر امام حق و وصی مطلق، غضنفر سالب علی بن ابی‏طالب و بر اولاد امجاد ایشان که اقطاع کرامت را مالک و منهاج طریقت و حقیقت را سالکند.

اما بعد در این عهد همایون و عصر خجسته و میمون که بساط اریکه‏ی خلافت و بسیط ایوان سلطنت عظمی به طراز وجود فایض‏الجود خسروی آراسته است که اقطاع و اصقاع عالم را به شمول مکرمت کامله و نور معدلت شامله از ظلم و اعتساف پیراسته و به عدل و انصاف آراسته داشته،

و هو السلطان الاعظم و الخاقان الاکرم، حامی الانام، حارس ثغور الاسلام، قهرمان الماء، و الطین، ظل الله فی الارضین، السلطان بن السلطان ابن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان محمد شاه غازی، ادام الله ایام دولته القاهرة، جناب مستطاب جلالت نصاب مشیرالملة و مشارالدولة، مقدم ارکان الدین، معین الاسلام و المسلمین، غوث الاعظم حاج میرزا آقاسی دام اجلاله، که ضمیرش مهبط (9)انوار الهی و روانش محط (10)فیوضات نامتناهی است،

آنکه نظرش چون ضمیرش پاک و ضمیرش مانند نظر تابناک، حاوی مرتبتین معرفت و اجلال و صاعه‏ی (11)درجتین کرامت و اکمال، تأییداتش حقانی و اوامرش الهام ربانی «قد قیل فی ید موسی لمعة و سناء - منها لقد خرت الاشخاص النظر - انی رأیت برأی العین فی یده - لیس الشهادة فی الاحکام کالخبر» (12)

به جهت استحکام قواعد دولت ابد مدت به مقتضای رای رزین و فکر دوربین، برای هر قسمتی از اعمال دخل و خرج ممالک محروسه‏ی ایران کتابچه‏ی مفصل، خالی از ریب و خلل پرداخت.

از آن جمله در اسانید خالصه جات دیوان قضا توأمان و موقوفات اماکن شرافت بنیان، که به مرور دهور و اعصار اختلال و اختلاف کلی واقع شده بود، اشارت عالی شد که امنای دفترخانه‏ی همایون در آن باب نیز از روی حقیقت غوررسی و امعان نظر نموده، ثبت قدیم دفاتر سلاطین ماضیه را، انار الله برهانهم،

با عمل مباشرین امور دیوانی که در این عصر همایون معمول و متداول است تطبیق و موازنه نمایند و کتابچه‏ی بی‏عیب، خالص از شک و ریب، که در صحت آن متفق الآراء باشند نوشته، به امهار معتبره‏ی خود ممهور سازند، که آن را در خزانه‏ی عامره محفوظ و مصون دارند،

که عندالضروره بدان رجوع نموده در املاک خالصه و وقفی حیف و میل واقع نشود، و املاک اربابی رعایا و سایرین داخل خالصه و موقوفات نگردد و بدان واسطه ارباب غرض را مجال اشتباه نماند و حق در دست «من له الحق» برقرار باشد.

حسب الفرمایش بندگان ذی شوکت و شأن به لوازم اتمام این خدمت نمایان پرداخته و در هذه السنه‏ی میمونه‏ی توشقان ئیل خیریت دلیل، مطابق سنه یک هزار و دویست و پنجاه و نه هجری از امداد فیوضات ظاهری و باطنی آن جناب به تحقیق شایسته و استحضار کافی مع اتفاق الآراء و اجماع الامناء به اتمام و اختتام رسید. و السلام.

نسخه‏ ی کتابچه اسامی خالصه جات و اربابی ایران...
توضیح: این کتابچه جمعا صد و چهل و هشت ورق، یعنی دویست و نود و شش صفحه دارد با جلد مخمل آبی ضربی و کاغذ آبی رنگ آهار مهره با علامت شیر و خورشید روی برخی از صفحات آن در متن بالای صفحه.
در پشت کتابچه نوشته شده است:
«صورت دستخط مرحوم محمد شاه رضوان جایگاه»

«خالصه‏ی قدیم که در دفترها ثبت است، خالصه است به قدر رقبه و به اربابی معمول نشده، همیشه باید خالصه باشد.»
«خالصه‏ی قدیم که به اربابی معمول شده و می‏شود. باز بشود».

«ضبطیهای آقا محمد شاه(13)و خاقان مغفور(14)که ورثه‏ی معین دارد، اربابی است که حق‏الارض باید به صاحبان ده بدهند.»

«خالصه که در دفترهاست ثابت نیست. اگر مدعی درست دارد ملک اربابی است.» در صفحه اول نوشته شده است:

«صورت املاک خاصه اعلی حضرت اقدس عالم پناه، از بابت املاک موروثی و ابتیاعی که در هذه السنه‏ی توشقان ئیل، سنه‏ی یک هزار و دویست و پنجاه و نه معین شده.
فهرست اول، املاک ابتیاعی و احداثی و موروثی...»

توضیح: در این فهرست ابتدا از مملکت آذربایجان و دارالسلطنه‏ی تبریز کرده است

به ترتیب: «بلده... عمارت... بیوتات... باغات... بلوکات... محال... محال... محال...»

در کتابچه، بعد از آذربایجان و تبریز به خوی پرداخته شده است، از مزرعه و قریه (دو صفحه)؛ آنگاه به خراسان و استراباد، از قراء و محال با ذکر حقابه و محال و ولایات، چون بار فروشه و ساری (سه صفحه)؛ بعد ذکر دارالسلطنه‏ی اصفهان و توابع: چهارمحال، سمیرم و غیره شده است (چهار صفحه و نیم)؛

سپس از طهران سخن رفته و بلوکات و توابع و عمارات و بیوتات و باغات و متعلقات از حمامات و قنوات (پنج صفحه)؛ بعد دو صفحه شرح جمع‏آوری صورت املاک خالصه و وقفی و اربابی رعایا و سایرین است؛ سپس از آذربایجان و دارالارشاد اردبیل و مشکین یاد شده (شش صفحه)؛ بعد ارومی (یک صفحه و نیم)؛

بناب روضه (دو صفحه و نیم)؛ پهنا باد و لال دشت انزل (نیم صفحه)؛ دارالسلطنه‏ی تبریز و بلوکات و توابع: ارونق، الان براغوش، انزاب، اوجان، بدوستان، خانم‏رود، سها، دهخوارقان، رودقات، زنوز، سروصحرا، مرند، موضعخان، مهرانرود، دیدهر (بیست و چهار صفحه)؛ دارالصفای خوی (نیم صفحه)؛ سراب و گرمرود و هشترود و مراغه (جمعا یازده صفحه و نیم)؛ خراسان (نه صفحه)؛ کرمان (شش صفحه)؛ دارالمرز مازندران (دوازده صفحه)؛ عراق.

اصفهان (شصت و دو صفحه)؛ بروجرد (هشت صفحه)؛ خمسه و طارمین و زنجان (هفت صفحه)؛ خوزستان (چهار صفحه)؛ ساوه وزرند (چهار صفحه)؛ سلطان‏آباد و کزاز و توابع (پنج صفحه)؛ دارالخلافه‏ی طهران و بلوکات تابعه (بیست و شش صفحه)؛ قزوین (چهارده صفحه)؛ همدان، تویسرکان، ملایر (نه صفحه)؛ دارالایمان قم (هفت صفحه)؛ دارالمؤمنین کاشان (نه صفحه)؛ کرمانشاهان (سه صفحه و نیم)؛ گلپایگان و کمره و نهاوند (سه صفحه و نیم)؛ دارالعباده یزد (چهار صفحه).»

توضیح: در قسمت آذربایجان، بخش اردبیل، کنار صفحه نوشته شده است:
«خالصه و موقوفات دارالارشاد اردبیل مطابق ثبت دفتر نادرشاهی است و تعیین خالصه و اربابی و معدوم‏الاثر و مخروبه موافق تشخیص و استحضار جناب صدرالممالک (15)است.و محل مهر مرحوم میرزا موسی (16)محل مهر مرحوم میرزا حسن مستوفی الممالک (17).

در محال گرمرود نوشته است:
«خالصه و موقوفات محال گرمرود مطابق ثبت دفتر نادرشاهی نسخه‏ی ممیزی عالیجاه میرزا حبیب‏الله شقاقی است

و تشخیص مخروبه و معدوم‏الاثر موافق قلمداد میرزا فتاح مستوفی گرمرود است (18)که حال معمول است.

محل مهر میرزا موسی.، محل مهر میرزا حسن مستوفی‏الممالک.»

در پایان شرح مربوط به فارس نوشته شده است:

«چون در دفترخانه‏ی مبارکه از زمان خاقان شهید الی الان جزء جمع خالصه فارس نبود و این اوقات که حسب‏الامر همایون شاهنشاهی مستوفیان عظام مشغول تشخیص خالصه بودند، حساب دیوانی مملکت فارس در عهده بنده‏ی درگاه بود و بعض خالصه‏ی فارس را هم سهم فدوی قرار داده‏اند،

لهذا از روی دفتر نادرشاهی و سررشته و تصدیق عالیجاهان میرزا عابد و میرزا محمد علی و میرزا بزرگ و میرزا یوسف مستوفیان فارس و استحضار عالیجاه میرزا مهدی مستوفی اصفهانی، که در ایام نواب فریدون میرزا (19)سررشته‏دار بود، نوشته شد. شهر رمضان 1259 [هجری قمری]، مرحوم میرزا موسی. (16)»

در این کتابچه چیزی درباره‏ی سیستان و بلوچستان نوشته نشده است.

اینجا بخشی را که مربوط به دارالسلطنه قزوین است انتخاب و موارد وقفی آن را که تناسبی با مجله‏ی میراث جاویدان دارد، نقل می‏کنیم. امید که روزی تمام کتابچه به زیور طبع آراسته گردد چه مندرجات آن از جهات مختلف در خور توجه و استفاده است و روشنگر نکاتی است جالب که محققان را سودمندیها تواند داد (20).

بلده [شهر قزوین]
به خالصه و وقف معمول است:
باغات وقفی مسجد جامع.

باغ دارالشفا که در نسخه‏جات قدیم باغات نوشته شده بود و حال یک قطعه باغ است که به وقف عمل می‏شود(21).
 

بلوکات

1) بلوک اقبال:
قریه‏ی بیدستان که در نسخه‏ی قدیم خالصه نوشته بودند حال به اسم موقوفات شیخ صفی معمول است. بالتمام؛ قریه‏ی دستجرد که در نسخه‏ی قدیم خالصه نوشته بودند، حال به اسم موقوفات شاه نجف معمول است به انضمام باغات. بالتمام. قریه‏ی عبدالکریم آباد که در نسخه‏ی قدیم خالصه نوشته بودند


و حال هم [به اسم] موقوفات شاه نجف معمول است و مخروبه است. بالتمام.
رودخانه‏ی انزک وادی(22)

که در قدیم مزرعه‏ی انزک وادی نوشته بودند، مدار آن چهل هنگام نوشته بود. در سه روز اول مال دولتخانه بوده، که در این دولت آب مزبور وقف محلات شهر شده است.

2) بلوک خررود.
3) بلوک ابهررود.
4) بلوک بشاریات:

 

موقوفات تصرفی اشخاص مفصله:
قریه‏ی سالانک که به اسم موقوفات قافله‏باشی است و در تصرف حاج سید تقی است. بالتمام.


قریه‏ی فخرآباد که وقف اولادست و در تصرف اولاد واقف است.

قریه‏ی گلشن‏آباد، که حال مزرعه‏ی گلشن آباد است و از جمله موقوفات میرزا شرف جهان است و در تصرف اولاد اوست. قریه‏ی گلیذور(23)که وقف طلاب است. بالتمام.
قریه‏ی بیرنودر. بالتمام.
 

5) بلوک دشتی:

قریه‏ی شارد(24)که در نسخه‏جات قدیم خالصه نوشته بودند. خاقان مغفور وقف مسجد سلطانی قزوین و قنوات خیابان کرده بالتمام.
قریه‏ی کچله جردکه در نسخه‏ی قدیم خالصه نوشته بودند و حال هم موقوفات بقعه‏ی شاهزاده حسین معمول است. دودانگ.

6) بلوک رامند....
7) بلوک زهرا....
8) بلوک قهپایه....
9) بلوک فشکل دره:

 

فشکل دره. موقوفات جناب امام رضا علیه‏السلام از بابت قریه‏ی زیاران. بالتمام.
 

10) بلوک قاقزان:

قریه‏ی آشتجین که در نسخه‏ی قدیم خالصه نوشته بودند، اما حال به اسم موقوفات مدرسه‏ی حیدریه است. بالتمام. قریه‏ی دستجرد که در نسخه‏ی قدیم خالصه نوشته بودند و حال به اسم موقوفات شیخ صفی معمول است، چهارده زوج. شش سهم و نیم.

قریه‏ی شیداسفان(25)که در نسخه‏ی قدیم خالصه نوشته بودند، حال به اسم موقوفات مدرسه‏ی‏التفاتیه معمول است. بالتمام. قریه‏ی شنازند که در نسخه‏ی قدیم خالصه نوشته بودند و حال به اسم موقوفات مدرسه‏ی التفاتیه معمول است. بالتمام. قریه‏ی بشر. یک دانگ.

قریه‏ی کندر که در نسخه‏ی قدیم خالصه نوشته بودند، حال به اسم موقوفات قنات خمارتاش معمول است. یک دانگ.
 

11) بلوک الموت:
قریه‏
ی شاه کندی که موقوفات جناب امام [رضا] علیه‏السلام است.
 

12) بلوک رودبار:

قریه‏ی هریان که حال به اسم موقوفات مدرسه‏ی التفاتیه معمول است. بالتمام.
قریه‏ی چگاب که حال به اسم موقوفات شیخ صفی معمول است. بالتمام.
 

پی نوشت:

1- قسمتی از آیه‏ی 15 سوره‏ی نبأ. قرآن کریم.
2- قسمتی از آیه‏ی 1 سوره‏ی انعام. قرآن کریم.
3- قسمتی از آیه‏ی 2 سوره‏ی انعام. قرآن کریم.
4- به قول خیام:
پایان سخن نگر که ما را چه رسید
از خاک برآمدیم و در خاک شدیم.
5- قسمتی از آیه‏ی 6 سوره‏ی نبأ قرآن کریم.
6- آیه‏ی 46 از سوره‏ی ص. قرآن کریم.
7- ام‏القری، مکه معظمه.
8- سدرةالمنتهی، درختی در آسمان هفتم مذکور در سوره‏ی‏النجم آیه‏ی 14. قرآن کریم.
9- مهبط، جای فرود آمدن.
10- محط، فرود آمدنگاه.
11- صاعه، صاع، پیمانه که بر آن احکام مسلمانان از کفاره و فطریه دایر و جاری است.
12- طی عبارات اخیر که احتمالا منظوم نیز هست توجه به آیات 17 و 143 سوره‏ی 7 اعراف و آیه‏ی 22 سوره‏ی 20 طه و آیه‏ی 133 سوره‏ی 26 شوری و آیه‏ی 12 سوره‏ی 27 نحل و آیه‏ی 32 سوره‏ی 28 قصص شده است.
13- مراد، آقا محمد خان مؤسس سلسله قاجاریه مقتول در سال 1212 هجری قمری است در قفقاز قلعه‏ی شوشی.
14- مراد فتحعلی شاه قاجار (1212 تا 1250 هجری قمری) است.
15- صدرالممالک، میرزا نصرالله اردبیلی، وی پس از کشته شدن قائم مقام مانند برخی دیگر از رجال وقت داوطلب مقام صدرات شد. در سال 1261 هجری حکومت قم را داشت. (رجال بامداد، ج 2، ص 205 و 376 (.
16- میرزا موسی تفرشی متولد 1198 هجری پسر میرزا ابوالقاسم و پدر میرزا عیسی وزیر و سید عیدالله خان انتظام‏السلطنه است. هنگام ولیعهدی ناصرالدین شاه (1263 قمری) درتبریز مستوفی کل بود و از حاضران در مجلس محاکمه‏ی باب در 1264 هجری و در 1269 پیشکاری اسکندر میرزا پسر ششم عباس میرزا را در حکومت قزوین داشت و در سفرهای داخلی ناصرالدین شاه حاکم تهران و وزیر معین‏الدین میرزا ولیعهد اول شاه بود و از آن زمان معروف به «وزیر» گردید. میرزا موسی در 1282 قمری در سن هشتاد و چهار سالگی درگذشته است. (رجال بامداد، ج 4، ص 164).
17- میرزا حسن مستوفی الممالک پسر میرزا کاظم، پسر آقا محسن آشتیانی و پدر میرزا یوسف مستوفی الممالک متولد 1194 قمری است. در زمان سلطنت فتحعلی شاه و محمد شاه مستوفی الممالک بود. در 1261 هجری در گذشته است.
18- میرزا فتاح گرمرودی فرزند ملانجفقلی متوفی به سال 1263 قمری در بهبهان و مدفون در شیرازست. سفرنامه‏ای به اروپا و سه رساله‏ی نشر چهار فصل و شبنامه و سفرنامه ممسنی از اوست، که به کوشش فتاحی در تهران به سال 1347 شمسی طبع و نشر شده است.
19- فریدون میرزا فرزند پنجم عباس میرزا نایب‏السلطنه است. مقارن مرگ عباس میرزا به نایب از او حاکم آذربایجان بود با پیشکاری محمد خان امیر نظام زنگنه و پس از مرگ فتحعلی شاه (1250 قمری) در همین سمت از جانب برادر خود محمد شاه با لقب نایب الایاله باقی ماند. در سال 1252 قمری به حکومت فارس رفت و چهار سال در آن سمت بود. در سال 1270 قمری والی خراسان شد و این هنگام بود که خان خیوه محمد زمان خان به ایران تاخت و در سرخس شکست خورد و کشته شد و برادر او را به دستور فریدون میرزا به پایتخت فرستادند و سروش اصفهانی قصیده‏ای در این باره سرود که با این بیت آغاز می‏گردد:
افسر خوارزمشه که سود به کیوان
با سرش آمد در این مبارک ایوان‏
(دیوان سروش، به اهتمام دکتر محجوب ص 496)
فریدون میرزا به سال 1272 هجری قمری در مشهد در گذشته است. (تاریخ عضدی، به اهتمام دکتر نوایی، ص 283).
20- سابقا در کتابخانه‏ی وزارت دارایی نسخه‏ای تحت عنوان «کتابچه‏ی خالصه و موقوفات و املاک انتقالی دیوان اعلی سوای خالصه جاتی که از قدیم‏الایام الی حال به اربابی معمول می‏باشند و خالصه‏جات معدوم و مخروبه» وجود داشت که با اندک اختلافی در هر بلوک از روی همان نسخه‏ی دوره محمد شاهی نوشته شده بود و ممکن است در حال حاضر مانند دیگر نسخه‏های آن کتابخانه به اداره‏ی بیوتات در کاخ گلستان منتقل شده باشد.
21- این باغ در محله‏ی دارالشفاء در غرب خیابان پیغمبریه و در انتهای کوچه‏ی مقابل گراند هتل قزوین واقع و تا سال 1315 شمسی دایر و درختان آلبالوی فراوان داشت. در این سال قسمت شرقی آن را متولی وقت (مرحوم میرزا ابوتراب دارالشفایی) به شهرداری و ارباب برزوی مهرشاهی صاحب گراند هتل قزوین فروخت و آنان کارخانه‏ی برقی آنجا احداث کردند که چند سال دایر بود. پس از برچیده شدن کارخانه، قسمت شمالی آن باغ را به افرادی فروختند و خانه ای چند آنجا ساخته شد و قسمتی از محل کارخانه گردشگاه عمومی گردید. سپس میان آن گردشگاه و خانه‏های احداثی راهی به سوی جلوخان شرقی مسجدشاه (مسجدالنبی) گشودند که در فاصله خانه‏ی مرحوم حاج ملا عبدالوهاب اولین متولی مسجدالنبی نیز بدان سبب تخریب گردید.
22- صحیح ارنزک وادی یعنی رودخانه‏ی ارنزک است که بهار آب است و در شرق شهر جریان می‏یابد.
23- مرحوم میرزا عبدالعلی نیای علامه‏ی قزوینی کدخدای این آبادی بوده است.
24- نام دیگر آن لهارد است.
25- صورت صحیح نام آن قریه شید اصفهان است.
 

منبع:
نویسنده: سید محمد دبیر سیاقی
میراث جاویدان
ایت مقاله در تاریخ 1402/5/3 بروز رساتی شدو است.